کتاب مغز انسان (شاهکار سرهمبندی تکامل)
یکی از شاخههای روانشناسی امروزی، روانشناسی تکاملی است که اصولا بر پایه یافتهها و نظریات داروین و سایرزیستشناسان از این دست بنا نهاده شده، پیروان این رشته به دادهای کاملا متفاوت از معتقدان آفرینشگرایی به موجودات این کره خاکی و از جمله انسان میپردازند.
در واقع روانشناسی تکاملی معادل ذهنی زیستشناسی تکاملی است یعنی همانگونه که زیستشناسی تکاملی به جسم موجودات زنده از دیدگاه تکاملی میپردازد روانشناسی تکاملی نیز ذهن و مغز آنها را از این زاویه مورد بررسی قرار میدهد و تلاش دارد که پدیدههای ذهن انسان را در راستای قداعده تکامل تبیین نماید. در این بین گری مارکوس نویسنده کتاب که روانشناس شناختی برجستهای میباشد به این مکتب روانشناسی نیز گرایشاتی دارد.
کتاب پیش رو نیز در این راستا نگاشته شده و به کارکرد ذهن انسان از دیدگاه جالبی پرداخته و کاستیهای آن را به شکلی متفاوت مورد واکاوی قرار داده است. نویسنده کوشیده زوایای مختلف مغز را از دیدگاه تکاملی بررسی کرده و چگونگی و چرایی کاستیهای آن را به این روش توضیح دهد که صد البته جای ژرفاندیشی و بحث زیادی را بجا گذاشته است.
نگاهی مکانیکی به این کاستیها و مقایسه آنها با رایانههای امروزی گرچه بیراه نبوده و قابل توجه به نظر میرسد ولی با ماهیت زندگی انسانی همخوانی ندارد و تاحدودی زندگی رباتگونه و فاقد خلاقیت را به ذهن متبادر مینماید. شاید بتوان گفت بخشی از جذابیت و شیرینی تاریخچه بشری را همین کاستیها تشکیل داده و بدون آنها معنای امروزی را پیدا نمیکرد.
در مورد نام کتاب باید گفت، نام اصلی آن KLUGE است که کلمهای آلمانی بوده و معادل انگلیسی یا فارسی مناسبی ندارد همین بس که مفهوم آن سرهمکردن وسیلهای کارا از مواد دم دست است که واجد کارایی کافی میباشد ولی از ظرافت و دقت کافی برخوردارنیست و فقط جهت رفع اضطرار ساخته شده است، لذا با توجه به مفهوم کلمه عبارت سرهمبندی برای آن انتخاب شد.