آخرین بروزرسانی دوشنبه 1403/10/17

افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی است که بسیاری از افراد را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می‌دهد. این بیماری می‌تواند باعث احساس غم عمیق، ناامیدی، کاهش انرژی، و حتی از دست دادن علاقه به فعالیت‌های روزمره شود. اگر درمان نشود، افسردگی می‌تواند تأثیرات منفی جدی بر کیفیت زندگی فرد بگذارد و حتی خطر خودکشی را افزایش دهد. به همین دلیل، پیدا کردن روش‌های مؤثر و سریع برای درمان افسردگی از اهمیت بالایی برخوردار است.

برای دهه‌ها، درمان افسردگی عمدتاً بر اساس فرضیه مونوآمین طراحی شده بود. این فرضیه بر این باور است که افسردگی به دلیل کاهش سطح سه انتقال‌دهنده عصبی اصلی در مغز یعنی دوپامین، نوراپی‌نفرین و سروتونین ایجاد می‌شود. داروهای ضدافسردگی سنتی، مانند  SSRIها (مهارکننده‌های بازجذب سروتونین) و  SNRIها (مهارکننده‌های بازجذب سروتونین و نوراپی‌نفرین)، با افزایش سطح این مواد شیمیایی در مغز عمل می‌کنند.
اگرچه این داروها در بسیاری از بیماران مؤثر هستند، اما محدودیت‌هایی مانند زمان طولانی برای اثربخشی (۴ تا ۶ هفته) و عوارض جانبی مانند اختلال عملکرد جنسی یا افزایش وزن دارند.

در سال‌های اخیر، دانشمندان دیدگاه‌های جدیدی برای درمان افسردگی ارائه کرده‌اند که بر اساس فرضیه‌های گلوتاماتی و  GABA رژیک است. این فرضیه‌ها بر نقش دو انتقال‌دهنده عصبی دیگر تمرکز دارند:

1. گلوتامات:  نقش مهمی در تقویت نورون‌ها و ارتباط بین آنها دارد.

2. GABA: انتقال‌دهنده‌ای است که فعالیت مغز را کاهش داده و باعث آرامش می‌شود.

داروهای جدید، مانند کتامین و برکسانولون، با هدف قرار دادن این مسیرهای جدید طراحی شده‌اند. این داروها می‌توانند اثرات ضدافسردگی سریع‌تر و عوارض جانبی کمتر داشته باشند. علاوه بر این، روش‌های جدیدتر مانند دکسترومتورفان-بوپروپیون یا زورانولون، تلاش می‌کنند تا درمان افسردگی را برای بیماران راحت‌تر و در دسترس‌تر کنند.


تحول در درمان‌های ضد افسردگی

 

تحول در درمان‌های ضدافسردگی

فرضیه مونوآمین، که اساس درمان‌های سنتی افسردگی بوده است، بر این ایده استوار است که کاهش سطح سه ماده شیمیایی مغزی (سروتونین، نوراپی‌نفرین و دوپامین) باعث بروز افسردگی می‌شود. این رویکرد پایه‌ای برای توسعه داروهایی مانند  SSRIها و  SNRIها بوده است.
اما چرا این فرضیه دیگر کافی نیست؟

1. اثربخشی محدود در برخی بیماران:
بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی مقاوم به درمان (TRD) با داروهای سنتی بهبود پیدا نمی‌کنند.

2. زمان طولانی برای اثرگذاری:
داروهای مبتنی بر مونوآمین معمولاً به ۴ تا ۶ هفته زمان نیاز دارند تا اثربخش باشند، که می‌تواند برای بیمارانی که نیاز به درمان فوری دارند، ناکافی باشد.

3. عوارض جانبی شایع:
اختلال عملکرد جنسی، افزایش وزن، و کاهش احساسات از مشکلات رایج این داروها هستند.

4. نادیده گرفتن مسیرهای دیگر در مغز:
فرضیه مونوآمین به تنهایی نمی‌تواند پیچیدگی‌های بیولوژیکی افسردگی را توضیح دهد و دیگر مسیرهای مهم عصبی را نادیده می‌گیرد.

نقش فرضیه‌های جدید گلوتاماتی و  GABA رژیک در درک بهتر افسردگی

تحقیقات جدید نشان داده‌اند که گلوتامات و GABA، دو انتقال‌دهنده عصبی مهم، نقش کلیدی در تنظیم عملکرد مغز و افسردگی ایفا می‌کنند.

- فرضیه گلوتاماتی:

گلوتامات یک انتقال‌دهنده عصبی تحریک‌کننده است که نقش اصلی در پلاستیسیته سیناپسی و ارتباط بین نورون‌ها دارد.

کتامین، یکی از داروهای جدید، با مسدود کردن گیرنده‌های NMDA مرتبط با گلوتامات، باعث افزایش سریع آزادسازی گلوتامات و بهبود نوراپلاستیسیته می‌شود. این اثرات باعث شروع سریع بهبودی علائم افسردگی می‌شود.

- فرضیه GABA رژیک:

GABA  انتقال‌دهنده‌ای است که فعالیت‌های بیش از حد مغز را کاهش داده و باعث آرامش و تعادل عصبی می‌شود.

در افسردگی، عملکرد GABA اغلب مختل می‌شود.

داروهایی مانند برکسانولون، که گیرنده‌های GABA-A را تقویت می‌کنند، اثرات ضدافسردگی و ضداضطراب قوی دارند.

مزایای این فرضیه‌های جدید

1. شروع سریع اثرات درمانی: برخلاف داروهای سنتی، داروهای مبتنی بر فرضیه‌های گلوتاماتی و GABAرژیک می‌توانند ظرف چند ساعت یا چند روز علائم افسردگی را بهبود دهند.

2. افزایش دقت درمان: این رویکردها به ما کمک می‌کنند تا درمان‌هایی طراحی کنیم که مسیرهای زیستی متفاوتی را هدف قرار دهند و به بیماران بیشتری کمک کنند.

3. کاهش برخی عوارض جانبی سنتی: داروهای جدید به دلیل هدف‌گیری مسیرهای متفاوت، ممکن است عوارض جانبی کمتری داشته باشند.

تحول از فرضیه مونوآمین به گلوتاماتی و  GABAرژیک، درهای جدیدی برای درک و درمان افسردگی گشوده است. این فرضیه‌ها نه تنها به ما کمک می‌کنند دلایل بیولوژیکی پیچیده افسردگی را بهتر بفهمیم، بلکه نویدبخش درمان‌هایی سریع‌تر، دقیق‌تر و با عوارض جانبی کمتر هستند.


داروهای جدید در درمان افسردگی

 

1. کتامین و اسکتامین

 

کتامین و اسکتامین

کتامین و اسکتامین با مسدود کردن گیرنده‌های NMDA  که بخشی از سیستم گلوتامات هستند، عمل می‌کنند. این بلوک باعث افزایش آزادسازی گلوتامات و فعال‌سازی گیرنده‌های AMPA  می‌شود. نتیجه این فرآیند، افزایش سطح فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) است که منجر به بهبود پلاستیسیته سیناپسی و عملکرد نورونی می‌شود. این تغییرات مغزی باعث کاهش علائم افسردگی در عرض چند ساعت تا چند روز می‌شود، که نشان‌دهنده اثرات سریع و مؤثر این داروها در درمان افسردگی است.

مزایا

- شروع سریع اثربخشی: بسیار سریع‌تر از داروهای سنتی (۴-۶ هفته).

- اثرگذاری بر افسردگی مقاوم به درمان (TRD): در بیمارانی که به داروهای معمول پاسخ نمی‌دهند.

- کاهش سریع افکار خودکشی: مفید در شرایط بحرانی.

- تجویز آسان‌تر اسکتامین: اسپری بینی برای مصرف راحت‌تر.

معایب و محدودیت‌ها

- پتانسیل سوءاستفاده: اثرات روانگردان ممکن است باعث سوءمصرف شود.

- هزینه بالا: استفاده از این داروها برای بسیاری از بیماران غیرممکن است.

- نیاز به نظارت بالینی: به‌ویژه در مورد اسکتامین که مصرف آن نیازمند ثبت در REMS و پایش ۲ ساعته است.

- اثرات جانبی: مانند تهوع، سرگیجه، و گاهی اثرات روانگردان.

2. دکسترومتورفان-بوپروپیون

 

دکسترومتورفان-بوپروپیون

دکسترومتورفان یک داروی ضدسرفه است که اخیراً شناخته شده است که می‌تواند اثرات ضدافسردگی نیز داشته باشد. این دارو با هدف قرار دادن انتقال‌دهنده گلوتامات و مسدود کردن گیرنده‌های NMDA، مشابه مکانیسم عمل کتامین عمل می‌کند. از سوی دیگر، بوپروپیون یک داروی ضدافسردگی است که متابولیسم دکسترومتورفان را مهار کرده و باعث افزایش سطح آن در بدن می‌شود. نتیجه ترکیب این دو دارو، ترکیب دکسترومتورفان-بوپروپیون است که اثرات ضدافسردگی سریع و مشابه کتامین را ارائه می‌دهد، اما این ترکیب به صورت خوراکی قابل مصرف است که نسبت به کتامین که نیاز به تزریق دارد، راحت‌تر و کمتر تهاجمی است.

مزایا

- اثرات سریع: شروع بهبود علائم افسردگی در هفته اول.

- عدم اختلال عملکرد جنسی و افزایش وزن: برخلاف بسیاری از ضدافسردگی‌ها.

- سهولت مصرف: قرص خوراکی که نیاز به نظارت ویژه ندارد.

نکات ایمنی

- کاهش آستانه تشنج توسط بوپروپیون: نیازمند بررسی سوابق پزشکی (تشنج، عدم تعادل الکترولیتی).

- پاییدن فشار خون: احتمال افزایش فشار خون وجود دارد.

- تعاملات دارویی: بوپروپیون مهارکننده CYP2D6 است، که ممکن است با برخی داروها تداخل ایجاد کند.

3. برکسانولون و زورانولون

 

برکسانولون و زورانولون

برکسانولون اولین داروی تأییدشده توسط FDA برای درمان افسردگی پس از زایمان (PPD) است. این دارو با تقویت اثرات گیرنده‌های GABA-A عمل می‌کند، که باعث کاهش سریع علائم افسردگی در مادران پس از زایمان می‌شود. اثرات این دارو به سرعت مشاهده می‌شود و به عنوان یک درمان مؤثر برای زنان مبتلا به PPD شناخته شده است. از سوی دیگر، زورانولون دارویی مشابه برکسانولون است که مزیت اصلی آن مصرف خوراکی است. این ویژگی مصرف آن را راحت‌تر می‌کند و امکان استفاده آسان‌تری نسبت به برکسانولون که نیاز به تزریق دارد، فراهم می‌آورد.

مزایا و تفاوت‌ها

برکسانولون:

- تأثیر سریع بر PPD.

- نیازمند تزریق ۶۰ ساعته و نظارت ویژه.

زورانولون:

- مصرف خوراکی، هزینه کمتر، و سهولت دسترسی.

- در انتظار تأیید FDA برای MDD و PPD.

4. وورتیوکستین

وورتیوکستین یک داروی ضدافسردگی با ویژگی‌های منحصر به فرد است که اثرات چندوجهی بر گیرنده‌های مختلف سروتونین دارد، از جمله گیرنده‌های 5-HT1A و 5-HT3. این ویژگی‌ها به وورتیوکستین کمک می‌کنند تا علاوه بر بهبود علائم افسردگی، عملکرد شناختی را نیز بهبود بخشد. به ویژه، وورتیوکستین در بهبود توجه و حافظه بیماران مؤثر است، که این امر آن را برای بیمارانی که افسردگی همراه با مشکلات شناختی دارند، به گزینه‌ای مناسب تبدیل می‌کند.

مزایا:

- کاهش عوارض جانبی شایع مانند اختلال عملکرد جنسی.

- مناسب برای بیمارانی که مشکلات شناختی دارند.

5. لوومیلناسیپران

لوومیلناسیپران یک SNRI  (مهارکننده بازجذب سروتونین-نوراپی‌نفرین) است که تمایل بیشتری به مهار ناقل نوراپی‌نفرین (NET) دارد. این ویژگی به آن کمک می‌کند تا در کاهش خستگی و بهبود عملکرد بیماران مؤثر باشد. به‌ویژه برای بیمارانی که با علائم افسردگی همراه با خستگی شدید و کاهش انرژی مواجه هستند، لوومیلناسیپران می‌تواند به بهبود وضعیت آن‌ها کمک کند.

مزایا:

- شروع سریع‌تر اثرات ضدافسردگی.

- مناسب برای بیمارانی که خستگی یا کاهش انرژی دارند.

کتامین و اسکتامین، دکسترومتورفان-بوپروپیون، برکسانولون و زورانولون، و همچنین وورتیوکستین و لوومیلناسیپران، نمونه‌هایی از پیشرفت‌های جدید در درمان افسردگی هستند. این داروها با مکانیسم‌های نوآورانه و اثرات سریع‌تر، امید جدیدی برای بیمارانی هستند که به درمان‌های سنتی پاسخ نمی‌دهند. با این حال، هزینه بالا و برخی عوارض جانبی نیازمند مدیریت دقیق هستند.

برای آشنایی با داروهای جدید ضد افسردگی به شما پیشنهاد می‌کنیم که جدیدترین کتاب‌ها در زمینه داروسازی و فارماکولوژی را با کلیک بر روی لین لینک مطالعه کنید.


چالش‌ها در استفاده از داروهای جدید

 

چالش‌ها در استفاده از داروهای جدید

1. هزینه بالای داروهای جدید و محدودیت دسترسی

- داروهای جدید مانند کتامین، اسکتامین، و برکسانولون بسیار گران هستند و بسیاری از بیماران، به‌ویژه افرادی که از نظر اقتصادی در وضعیت نامناسبی هستند، قادر به پرداخت هزینه‌های آنها نیستند.

- افرادی که بیشترین نیاز به درمان دارند، اغلب توانایی مالی برای دسترسی به این داروهای نوین را ندارند.

2. فاصله بین پیشرفت‌های علمی و کاربرد عملی آنها در روان‌داروشناسی

- درک ما از مکانیسم‌های زیستی افسردگی با پیشرفت‌های علمی اخیر به‌سرعت افزایش یافته است.

- این رشد، دیدگاه‌های جدیدی مانند فرضیه‌های گلوتاماتی و GABAرژیک را معرفی کرده است.

- بسیاری از روان‌پزشکان و متخصصان هنوز آموزش‌های لازم را برای استفاده عملی از این دانش جدید دریافت نکرده‌اند.

- روش‌های درمانی جدید ممکن است پیچیده‌تر باشند و نیاز به آموزش تخصصی‌تر داشته باشند.

3. نیاز به نظارت دقیق بر عوارض جانبی و تعاملات دارویی

داروهای جدید، مانند کتامین و دکسترومتورفان-بوپروپیون، می‌توانند عوارض جانبی خاصی داشته باشند، از جمله:

- کتامین: اثرات روانگردان و احتمال سوءاستفاده.

- بوپروپیون: کاهش آستانه تشنج و افزایش خطر فشار خون.

این عوارض نیاز به تحقیق دقیق دارند تا از ایمنی بیمار اطمینان حاصل شود.

- داروهایی مانند برکسانولون ممکن است با داروهایی که توسط CYP2C9 متابولیزه می‌شوند، تداخل داشته باشند.

- بوپروپیون می‌تواند با داروهای تحت تأثیر CYP2D6 تعامل داشته باشد، که ممکن است منجر به تغییر سطح داروها و افزایش عوارض یا کاهش اثربخشی شود.

- برخی داروها، مانند اسکتامین و برکسانولون، نیاز به نظارت ویژه و ثبت در برنامه‌های مدیریت ریسک دارند.

در حالی که داروهای جدید در درمان افسردگی پیشرفت‌های قابل‌توجهی به همراه داشته‌اند، چالش‌هایی مانند هزینه بالا، فاصله دانش و عمل، و نیاز به نظارت دقیق همچنان مانعی برای استفاده گسترده‌تر از این درمان‌ها است. تمرکز بر کاهش هزینه‌ها، آموزش تخصصی، و نظارت دقیق می‌تواند این چالش‌ها را برطرف کند و دسترسی به این درمان‌های نوین را برای همه بیماران امکان‌پذیر سازد.


مزایای پیشرفت‌های اخیر در درمان افسردگی

 

مزایای پیشرفت‌های اخیر در درمان افسردگی

1. شروع سریع‌تر اثرات درمانی

- داروهای سنتی مانند SSRIها و SNRIها به ۴ تا ۶ هفته زمان نیاز دارند تا تأثیر خود را نشان دهند.

- این تأخیر برای بیمارانی که در بحران هستند، مانند افرادی با افکار خودکشی یا افسردگی شدید، چالش‌برانگیز است.

- داروهایی مانند کتامین، اسکتامین، و دکسترومتورفان-بوپروپیون اثرات خود را در عرض چند ساعت تا چند روز نشان می‌دهند.

- این شروع سریع می‌تواند در مواقع بحرانی نجات‌دهنده باشد و کیفیت زندگی بیمار را به سرعت بهبود بخشد.

2. کاهش عوارض جانبی سنتی

- بسیاری از داروهای قدیمی‌تر با اختلالات جنسی، افزایش وزن، و کاهش احساسات (Emotional Blunting) همراه هستند.

- این عوارض ممکن است باعث شوند بیماران داروهای خود را قطع کنند یا از ادامه درمان اجتناب کنند.

داروهایی مانند دکسترومتورفان-بوپروپیون و وورتیوکستین:

- با کاهش یا حذف اختلالات جنسی و افزایش وزن، راحتی بیشتری برای بیماران فراهم کرده‌اند.

- این کاهش عوارض جانبی باعث می‌شود بیماران راحت‌تر بتوانند درمان را ادامه دهند و نتایج بهتری کسب کنند.

3. بهبود عملکرد شناختی و کیفیت زندگی بیماران

- بیماران افسرده اغلب با مشکلاتی مانند کاهش حافظه، توجه، و تمرکز دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

- این مشکلات می‌توانند بر زندگی روزمره، کار، و روابط شخصی تأثیر منفی بگذارند.

وورتیوکستین:

- این دارو به‌طور خاص برای بهبود عملکرد شناختی تأیید شده است.

- باعث افزایش تمرکز، سرعت پردازش اطلاعات، و توانایی‌های ادراکی می‌شود.

داروهای مبتنی بر GABA و گلوتامات:

- با تقویت نوراپلاستیسیته مغز، عملکرد شناختی و احساسات را بهبود می‌بخشند.

- کاهش سریع علائم افسردگی همراه با بهبود شناخت و کاهش عوارض جانبی، کیفیت کلی زندگی بیماران را ارتقا می‌دهد.

پیشرفت‌های اخیر در درمان افسردگی با ارائه اثرات سریع‌تر، کاهش عوارض جانبی شایع، و بهبود عملکرد شناختی، تحولی چشمگیر در بهبود کیفیت زندگی بیماران ایجاد کرده‌اند. این دستاوردها، امید تازه‌ای برای افرادی هستند که با افسردگی مقاوم به درمان یا عوارض داروهای سنتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.


جمع‌بندی

پیشرفت‌های اخیر در درمان افسردگی، به‌ویژه با معرفی داروهایی که بر فرضیه‌های گلوتاماتی و GABA رژیک متمرکز هستند، افق‌های جدیدی برای مدیریت این بیماری پیچیده گشوده‌اند. داروهایی مانند کتامین، اسکتامین و دکسترومتورفان-بوپروپیون قادرند در عرض چند ساعت تا چند روز بهبود قابل‌توجهی در علائم افسردگی ایجاد کنند، که این ویژگی به‌ویژه در شرایط بحرانی مانند افسردگی شدید یا افکار خودکشی اهمیت زیادی دارد. علاوه بر این، داروهای جدید به دلیل کاهش عوارض جانبی رایج مانند اختلالات جنسی و افزایش وزن، تداوم درمان را برای بیماران آسان‌تر کرده‌اند. همچنین برخی داروها، مانند وورتیوکستین، با تقویت عملکرد شناختی و کاهش اختلالات حافظه و تمرکز، به بهبود کلی کیفیت زندگی بیماران کمک می‌کنند.

با این حال، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در استفاده از این داروهای نوین، هزینه بالای آنها و محدودیت دسترسی برای بیماران کم‌درآمد است. داروهایی مانند اسکتامین و برکسانولون به دلیل هزینه‌های بالا برای بسیاری از بیماران غیرقابل دسترس هستند، و بیماران کم‌درآمد که بیشتر از سایرین به این درمان‌ها نیاز دارند، به‌طور خاص تحت تأثیر قرار می‌گیرند. برای حل این مشکل، پیشنهاد می‌شود که یارانه‌های دولتی برای کاهش هزینه داروها فراهم شود و برنامه‌های حمایتی از سوی شرکت‌های داروسازی برای بیماران کم‌درآمد ایجاد گردد. همچنین تسریع در تولید جایگزین‌های ارزان‌تر و فرم‌های خوراکی مانند زورانولون می‌تواند دسترسی به درمان را برای افراد بیشتر تسهیل کند.

پیشرفت‌های علمی و درمانی اخیر در حوزه افسردگی به‌طور بالقوه می‌توانند تغییرات بزرگی در درمان این بیماری ایجاد کنند، اما برای اینکه این دستاوردها به‌طور کامل در دسترس همه بیماران قرار گیرند، باید بر کاهش هزینه‌ها، افزایش دسترسی و آموزش پزشکان برای استفاده صحیح از این درمان‌ها تمرکز بیشتری صورت گیرد.

 

منبع: PMC PubMed Central